Mittwoch, 8. Dezember 2010

هستی و نیستی


هاوکينگ : خدا آفريدگار عالم نيست
استیفن هاوکینگ؛ فیزیکدان برجسته بریتانیایی
استيون هاوکينگ فيزيکدان برجسته بريتانيايی در کتاب تازه خود مدعی می شود که خدا عالم و کهکشان را نيافريده و «انفجار بزرگ کهکشانی » که بسياری از سياره و ستارگان بر اثر آن بوجود آمده اند، نتيجه و پيامد قوانين فيزيک است. نام اين کتاب « طرح عظيم » است و استيون هاوکينگ آنرا همراه فيزيکدان آمريکايی لئونارد ميلودينو نوشته است. در اين کتاب استدلال می شود که وجود فرضيه های گوناگون و اکتشافات جديد ثابت می کند که جهان هستی يک خالق ندارد.

روزنامه تايمز چاپ لندن بخش‌هايی از اين کتاب را منتشر کرده که در قسمتی از آن پروفسور هاوکينگ می نويسد:« چون قوانين جديد فيزيک مثل جاذبه وجود دارند کهکشان می تواند خود را از هيچ بسازد. روند خلق بدون مقدمه و يکباره دليل وجود کهکشان و هستی ما است . هيچ ضرورتی ندارد که خداوند را برنامه ريز و مسئول آن آفرينش بدانيم.»
استيون هاوکينگ که اکنون ۶۸ ساله است از سال ۱۹۸۸ با کتابی تحت عنوان « تاريخ خلاصه ای از زمان» که توضيحی در مورد پيدايش عالم هستی بود به شهرت رسيد. در عين حال وی در عرصه فيزيک کوانتوم و کهکشان شناسی مطالعات گسترده ای دارد و از جمله صاحبنظران برجسته اين علوم است.
اظهار نظرهای جديد پروفسور هاوکينگ در کتاب تازه خود نشان می دهد که وی ديدگاههای قبلی خود در مورد آفرينش و دين را کنار گذاشته است.
او سابقا در کتاب « خلاصه ای از تاريخ زمان » نوشته بود که قوانين فيزيک ثابت می کند که اصلا لزومی ندارد که خدا را در مسئله آفرينش کهکشان دخالت داد. وی معتقد بود:« اگر ما يک فرضيه همه جانبه و کامل را در مورد پيدايش عالم کشف کنيم اين مهمترين پيروزی انسان خواهد بود چون ما قادر خواهيم بود که درون ذهن خدا را بشناسيم»
به نوشته روزنامه تايمز چاپ لندن هاوکينگ در کتاب تازه خود می گويد که کشفيات سال ۱۹۹۲ که نشان داد سياره های ديگری وجود دارند که به دور ستاره ای غير از خورشيد می چرخند فرضيه اسحاق نيوتن در مورد آفرينش کهکشان توسط خدا را مورد ترديد قرار داد.
هاوکينگ در بخشی از کتاب تازه خود می نويسد:« کشف منظومه های ديگر نظير منظومه خورشيدی ثابت کرد که منظومه ما که در برگيرنده يک خورشيد و سياره هايی است که پيرامون آن می چرخند يک پديده منحصر به فرد نيست. اين واقعيت نشان داد که وجود حالت فيزيکی ايده آل بين خورشيد و کره زمين و پيدايش انسان روی کره زمين يک پديده از پيش طراحی شده و دقيق برای موجوديت و رفاه انسان نيست.»
استيون هاوکينگ به خاطر ابتلا به بيماری مرگ تدريجی سلسله اعصاب خود سالهاست که در حالت فلج کامل زندگی می کند. سال گذشته او از مقام برجسته علمی خود يعنی رياست بخش رياضيات دانشگاه کمبريج استعفا داد. وی از سال ۱۹۷۹ در اين مقام بوده و يک زمانی اين کرسی علمی در اختيار اسحاق نيوتن بود.
کتاب جديد استيون هاوکينگ به نام « طرح عظيم» از هفته آينده وارد بازار خواهد شد.
برگرفته از : http://www.radiofarda.com/


آ. ائلیار
هستی و نیستی
پروفسور هاوکينگ می نويسد:« چون قوانين جديد فيزيک مثل جاذبه وجود دارند کهکشان می تواند خود را از هيچ بسازد. روند خلق بدون مقدمه و يکباره دليل وجود کهکشان و هستی ما است...»، بسیار خوب :
1- « هیچ» نه دراینجا بل به معنای عام ، به چه معناست؟ بگوییم به معنای « نیستی» ست. پس نیستی طبق قوانین « فیزیک جدید» که در داخل و خارج خود, «نیستی» عمل میکنند،خود به خود،به «هستی» تبدیل میشود.
2- «نیستی» را بینهایت بگیریم. یعنی « خارجی» برای آن وجود نداشته باشد. سئوالی که پیش میاید اینست:« نیستی بینهایت» چگونه به «هستی» تبدیل میشود؟ جواب: «طبق قوانین داخلی خودش» که البته قوانین فیزیکی هستند، اتوماتیک به « هستی» مبدل میگردد.
3- آیا این «نیستی» که ما از آن صحبت میکنیم، اگر وجود داشته باشد، البته که وجود دارد، خود یک نوع «هستی» نیست؟ منطقی ست که هست. پس ما نام یک نوع هستی را «نیستی بینهایت» گذاشته ایم. یعنی دونوع هستی داریم نام یکی نیستی ست و دیگری هستی.
4- نتیجه : فقط « هستی» وجود دارد، که از قوانین فیزیکی بخشی از آن آگاهیم و از بخش دیگر که نیستی باشد نا آگاهیم.
5- « نیستی بینهایت» چه قوانینی دارد؟ قانون و یا قوانین فیزیکی مخصوص به خود دارد. آیا نیستی میتواند قوانین «فیزیکی» داشته باشد؟ البته که میتواند، چون خود یک نوع هستی ست. این قوانین را میتوان « قوانین فیزیکی نیستی» نامید.
6- آیا «قوانین غیر فیزیکی» نمیتوانند وجود داشته باشند؟ جواب: اگر موجود باشند باز هم باید آنها را « یک نوع قوانین فیزیکی» نامید.
7- نیستی به معنای «خلاء صد در صد» نیست. چون در خلاء «فضا» وجود دارد. نیستی عبارت است از عدم ماده و انرژی و فضا و زمان و حرکت و جاذبه و غیره. یعنی « هیچ مطلق و صد در صد»، یعنی عدم قوانین بخش اول هستی و وجود قوانین بخش دوم. یعنی به حکم «قانون عدم قطعیت مطلق» میتوان گفت هستی و نیستی،جدا از هم و بصورت مطلق نمیتوانند و جود داشته باشند. به عبارت دیگر ما با معادله «هستی-نیستی» روبرو هستیم.
8- چگونه میتوان به «قوانین فیزیکی نیستی» پی برد و آنها را شناخت؟
9- از آنجاییکه نیستی یک نوع هستی ست منطقاً باید نوعی از قوانین عام هستی در آن حاکم باشد.
10- چه قوانین فیزیکی عامی بر «نیستی و هستی» فرمان میرانند؟ آیا یگانگی فیزیک کوانتوم و نسبیت و چهار نیروی اصلی هستی میتواند این رازها را برای بشر بگشاید، که کسانی مثل استیون هاوکینگ در این مسیر تلاش میکنند؟ امیدوارم.



Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen