Donnerstag, 2. Dezember 2010

قتل دوانسان و چرخهء خشونت


آ. ائلیار
قتل دوانسان و چرخهء خشونت
این دیو از دل ما بر آمده که چرخهء خشونت را چنین شتاب میدهد.
کشتار انسانها در زندانها و در اجتماع همچنان ادامه دارد و پایانی هم برآن متصور نیست.
لاله سحرخيزان و شهلا جاهد قربانی چرخهء خشونت شدند.
خشونت سخن و رفتار و عملی ست که دیگری را زخمی میکند و گاهاً باعث مرگ او میشود.
اعدام خشونتی ست از سوی دولت. خشونتی ست که لباس «قانون» به تن کرده است.
اساس «اعدام» «خشونت» است.
«خشونت» میتواند از پاکترین انسانها« قاتل یا قربانی» بسازد.
در مبارزه با خشونت، باید مواظب بود که خود به خشونتگر تبدیل نشد.
آیا این تنها سیستم حکومتی ست که چنین «خاصیتی» دارد یا اینکه آن بر پایه « خشونت موجود درجامعه» به وجود آمده؟
متأسفانه خشونت قانونی و غیرقانونی حکومت بر اساس خشونت موجود در جامعه بناشده است. این پدیدهء اجتماعی در رفتار و اعمال و روحیات و تفکر بسیاری از افراد جامعه،نمود دارد و پاره ای از خصوصیات آنان را تشکیل میدهد.
هر چند لغو قانون اعدام قدم فوق العاده مهمی در جهت رفع خشونت در جامعه بشمار میرود ولی برای جلوگیری از باز تولید آن به صورت رسمی و غیر رسمی کافی نیست. چرا که در روحیات افراد لانه کرده و به شکل خشونت «فیزیکی»، « روانی» ، «زبانی» در روابط آنها چهره میگشاید.
روند آن معمولاً از زبان آغاز و به جان و تن و اجتماع و دولت خاتمه، نه، خاتمه نمییابد،بل حرکت دایره ای خود را از سر میگیرد، و مثل گلوله برفی که گام به گام بزرگ و بزرگتر شود، عظیمتر شده و تمام حیات اجتماعی را در بر میگیرد.
برای پیروزی «عدم خشونت» ضروریست که در دو عرصهء گسترده رزمید: عرصه سیستم حکومتی و عرصه فرهنگ جامعه.
بدون استحکام پایه ء فرهنگ یا فرهنگهای عاری از خشونت در جامعه نمیتوان از این آفتها رهایی یافت.
کوشنده این راه نیاز دارد نخست تفکر،گفتار، کردار، و شخصیت خویش را بدرستی بازسازی کند.
بدون داشتن یک شخصیت آزاد اندیش و دموکرات و نقد پذیر و دگر دوست، نمیتوان بدرستی با خشونت مبارزه کرد.
خودسازی شخصیت از طریق آگاهیهای نوین بشری، و رعایت آنها در پراتیک زندگی روزمره،راهی ست که میتواند ما را در مسیر رفع خشونت در عرصه های گوناگون ِجامعه به موفقیت برساند.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen