Samstag, 16. Oktober 2010

معادله جرقّه در جرقّه


آ.ائلیار
معادله جرقّه در جرقّه

نوشته اند :«انقلابی که آشکارا خمینی رهبرش بود».
نمیتوان این نظر را پذیرفت. زیرا خلاف روند تحقق یافته تاریخی ست.
عینیت چنین بود:
" خمینی آشکارا رهبری انقلاب را به دلیل ضعف دگراندیشان، با آمادگی و انحصار طلبی و ریا از آنان ربود، و با قبضه قدرت به قلع و قمع دگراندیشان پرداخت". بخشی از دگر اندیشان ماهیت او را که بنیادگرا و انحصارطلب، و از زاویه ارتجاعی ضد امپریالیست بود، نشناختند و مدت کوتاهی حمایتش کردند.
انقلاب شکست خورده بهمن عمدتاً نتیجه مبارزات دگراندیشان از دوره مشروطیت تا بهمن پنجاه و هفت بود. رهبری حرکات آزادی خواهانه در قرن اخیر در ایران عمدتاً بادگراندیشان بوده است. ولی اینکه چرا شکست خورده اند قصه و داستان دیگریست.
تزی که خمینی را رهبر انقلاب میداند انقلاب را اسلامی ارزیابی میکند. و این تحلیل حکومتی از حرکت مردم است.
انقلاب را خمینی شکست داد و یا به شکست کشاند و اسلامیش کرد.
دگر اندیشان همیشه پیشتاز حرکات آزادیخواهانه بوده اند و هستند. اما از ضعف های جدی رنج میبرند. اگر آنها را بر طرف نکنند در آینده نیر شکست خواهند خورد.
و ما باز با فاجعه دیگری روبرو خواهیم شد.
برای به ثمر رسیدن حرکتی مترقی، تشکلات مدنی و سیاسی متحد، گرد حد اقل اهداف عملی مشخص لازم است؛ بدون چنین آمادگی لازمی ما باز هم بازنده ایم.
خصلت حرکت مردم " جرقّه" ای ست. و با تبعیت از آن حرکت نیروی سیاسی نیز جرقه ایست. این معادلۀ " جرقه در جرقه" باید شکسته شود و جایش را به سازماندهی و هدایت آگاهانه حرکات بدهد.


Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen