Dienstag, 18. Januar 2011

برای مردم نمیتوان راه تعیین کرد



آ.ائلیار
برای مردم نمیتوان راه تعیین کرد!
خیلیها بر آنند که برای «مردم ایران» راه تعیین کنند. غافل از اینکه نمیدانند برای مردم نمیتوان راه تعیین کرد! بلکه راه را مردم خودشان انتخاب میکنند و پی میگیرند. با حرکات و جنبشهایشان.
فقط باید کوشید راه مردم را که بر اساس خواسته هایشان پیش میگیرند شناخت. و در تقویت و سازماندهیشان کوشید. مسئلهء راه مردم ایران ساده و روشن است اگر برای آنان «راه» تعیین نکنیم.
راهی که مردم ایران بر پایه خواسته هایشان خارج از ارادهء من و شما انتخاب کرده و پی گرفته اند:
1- جنبشی در سرتاسر ایران پنهان و آشکار جریان دارد که میگوید:« دموکراسی و عدالت اجتماعی میخواهم و از دیکتاتوری بیزارم».
2- جنبشی در سرتاسر ایران در جریان است که میگوید:« ما مردمان متفاوت و گوناگونی هستیم که ضمن دموکراسی خواهی و عدالت طلبی میخواهیم اداره امور مربوط به خود را ، خودمان بدست بگیریم و درعین حال در سرنوشت کلان کشور نقش داشته باشیم».
اگر این دو جنبش و راه و خواسته را در یک فرمول خلاصه کنیم میشود « حرکت و جنبش دموکراسی خواهی و ادارهء امور خود با جهتگیری عدالت اجتماعی طلبانه». این راهیست که مردم ایران بخواهیم نخواهیم، ادامه میدهند.
تجزیه تحلیل آن هم نشان میدهد راهیست انسانی، به حق و به سوی پیشرفت.
شیوهء رسیدن به اهداف و مطالباتش نیز مسالمت آمیز و مدنی و سیاسی ست.
و همخوان با معیارهای جهانی.
خردمندانه است آنان که دوست دارند احساس مسئولیت کنند بهتر است «جای» خود را در مسیری که مردم میروند انتخاب کنند. و در حد توان خود یاور مردم باشند.
این راه مال ماست و تاریخ ماست که خودمان مینویسیم . هیچ نیروی خارجی و هیچ دیکتاتوری دستاوردهای آنرا به ما تقدیم نکرده و نخواهد کرد.
ما خودمان باید با نیروی همبستگیمان به این اهداف و مطالبات برسیم.
اپوزیسیون خودی با یکدست شدن حکومت از شرکت در قدرت سیاسی به بیرون رانده شد و روند تجزیه به سه بخش مردمی و میانه و حکومتی شدن دوباره را طی میکند.
پیروزی مردم در گرو ایجاد پیوند بین جنبش دموکراسیخواهی و عدالت طلبانه از یکسو، با جنبش خلقها و عمق بخشیدن به شکافها در نیروی حکومت، و حکومت با مردم، و همراه کردن اصلاح طلبان مردمی با خواسته های توده ها، از سوی دیگر، قرار دارد. جنبشها بر روی این شکافها بصورت طبیعی با جرقه هایی پدید آمده اوج میگیرند.
اگر این جنبشها از هدایت حرکات عاجز باشند به خواسته هایشان نخواهند رسید.
نیروهای ارتجاعی و نیمه ارتجاعی با قدرت گیری، تمام تلاشها را برباد خواهند داد.
حکومت به عنوان نهاد قدرت از یکسو خواسته های اقتصادی و ایده لوژیک و تبعیض گرانهء گروهای اجتماعی(طبقه و اقشار) حاکم که به شکل گروهای نظامی -اقتصادی - مذهبی متشکل شده اند ، را پیش میبرد و از سوی دیگر خود را خدمات رسان جامعه مینمایاند. اما شکافهایی بین خود و مردم دارد که با یک جرقه میتواند هستی او را به خطر اندازد. مردم با آمادگی، به هنگام جرقه، میتوانند جنبش را در مسیر تأمین مطالبات خود پیش ببرند.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen